گریزها و روضه های امام سجاد (علیه السلام)
قتی پیامبر از کوچه های مکه رد میشد از بالای پشت بام روی سرمبارکش خاکروبه و خاکستر میریختند. پیامبر (ص) در نهایت غربت ، خاکروبه ها و خاکستر ها را پاک میکرد...وارد خانه هم که میشد ام ابیها بود. با دستان کوچکش برای پیامبر مادری میکرد و لباسهای خاکی او را میتکاند اما دلها بسوزد برای اسرای اهل بیت (ع). ان هنگامی که وارد شهر شام شدند ، زن های شامی از بالای بام ها خاکستر و خاک روبه و سنگ و چوب بر سر خاندان اهل بیت ریختند . خاکستر اتشی روی عمامه امام سجاد افتاد و عمامه را سوراخ کرد. دست های حضرت سجاد (ع)به گردن مبارکشان بسته بود ؛ لذا نتوانست ان را خاموش کند .اتش اهسته اهسته به سر مبارکشان رسید و سر را سوزانید.
باز اسم کوفه در میان و نام شام
اه اه از صبح کوفه وای وای از شام شام
چون نسوزم زاتش این غم که بر سر ریختند
اتش اندر فرق عابد خلق خون آشام شام
اه از ان ساعت که زینب بر سر بازارها
می زدندش سنگ برسر از در و از بام شام
بی حیایی رابین که با یکدیگر از قتل حسین
می نمایندی مبارک باد ،خاص و عام و شام
شاعر: جودی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
موضوعات مرتبط: امام سجاد(ع)
برچسبها: گریزها و روضه های امام سجاد (علیه السلام)